خونه که رسیدیم بازم مثل دیشب مهین اینا اونحا بودن اندفعه هم خبری از اشکان نبود نمیدونم شاهین چه ذره چشمی ازش گرفته بود که اصلا پیداش نیود البته مهین که میگفت با دوستاش رفته شمال زنگ رو که زدم سایه و روشنک به گرمی اومدن استقبالموت و مهین هم تو سالن داشت با گوشیش حرف میزد کنار سایه رو مبل نشستم و بقیه هم هر کدوم جایی رو انتخاب کردن و نشستن مهین هم که تلفنش تموم شد کنار شاهین نشست و رو به من گفت:خوب شیرید یا روباه
نظرات شما عزیزان:
|
About
سلام من سیناحسینعلی پور هستم متولد17_3_1371 نویسنده این وبلاگ مرسی از اینکه به وبلاگ ماسرزدید
تير 1391 خرداد 1391 Authorsهانیه زهرا مریم Links
تبادل
لینک هوشمند
SpecificLinkDump
کاربران آنلاین: بازدیدها :
<-PollItems->
خبرنامه وب سایت: آمار وب سایت:
|